برگ از درخت خسته میشه
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست ...
ناتمام موندن قشنگترین داستان زندگیه که مجبوری آخرش رو با جدایی به سرانجام برسونی
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست ...
به فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگیه ....
بازم دلتنگی ، بازم گریه های شبونه ..... سخت دلتنگم ، بیقرار و بی تاب ...
کجاست اون لبخندهای عاشقونه ات تا باز دیونه شم .... چرا دیگه درد دلی برای گفتن نداری
چرا قلب عاشقم و در انتظار چشمهات می سوزونی .....
اونقدر دلتنگ چشمهاتم که نمی تونم تو هیچ چشم دیگه ای نگاه کنم ....
اونقدر بیقرارم که هیچ اتفاقی ، دل غمگینم و شاد نمی کنه ....
برای گریه ، شونه هاتو کم دارم ، شونه هایی که بارها و بارها تو خواب و خیال ، تکیه گاه دل عاشقم بود
برای عاشقی ، نگاههای زیباتو کم دارم ، نگاههایی که تنها دلیل زنده موندنم شد ....
چرا دیگه برای غصه ها ، اشکها و دلتنگی هام جوابی نداری ...
شب دراز و من هنوز هم تو انتظار نسیم صبحم ....
ای دل دیوانه ی من با غم هات بساز و با اشک هات بسوز ، ولی ..... دم نزن ........